پرهامپرهام، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 1 روز سن داره

من و داداشم

شیطنت پرهام و حادثه بسیار تلخ برای پرهام

سلام به همه دوستای گلم چند روز بعد از عید مبعث میخواستم بیام از تعطیلات که رفتیم کاشان و اصفهان بنویسم از روزی که پرهام با پنبه ریز خداحافظی کرد بنویسم از تولدم که همسر مهربونم خونه مامانم غافلگیرم کرد اما چون دقیقا زمان تعطیلات که ما اصفهان بودیم مامانم به همراه خاله هام و مامانبزرگم رفته بودن مشهد که در بدو ورود به مشهد مامانم میخوره زمین و اون بیچاره ها اونجا همش درگیر بیمارستان و دکتر بودن چون فشار مامانم بالا بوده تحت نظر میگیرن خلاصه این چند روز یکمی درگیر بودم تا امروز که ساعت 3 تا 5 جلسه مشاوره مادران از طرف مدرسه پارسا گذاشته بودن و چون دکتر میرزابیگی مشاور بود من رفتم و کلی مطلبای خوب و جالب شنیدم و موقع برگشت ساعت 5:30 بود رسیدم...
6 بهمن 1392

زلزله

زلزله چیست ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ میخوام بدونم فقط قرار وقتی خونه خراب میشه مردم زیر آوار تلف میشن آواره میشن زلزله گفته بشه یا هست مواقع دیگه ای که بگن زلزله اومده البته ریشتر زلزله ها هم مهمه اما میخوام برید ادامه مطلب ببینید خودتون قضاوت کنید که آیا اینجا زلزله اومده و قدرتش چند ریشتر بوده ممنونم لطفا برای درک مطلب حتما ادامه مطلب ببینید اون قسمتی که خط قرمز کشیده شده هم یه زلزله دیگه اومده من حواسم به تهیه شام بود که وقتی برگشتم و این صحنه دیدم یک لحظه فکر کردم زلزله اومده گفتم (تقریبا داد زدم)پرهامممممممممممممممممممممممممممم   بعد آقا با خونسردی بله مامانی میگم چرا اینارو اینطوری کردی میگه میخواستم داست...
22 دی 1392

پرهام و دکتر کپی

هورااااااااااااااااااااااا خبرررررررررررررررر خبررررررررررررر خبررررررررررررررر امشب مامانی یه سورپرایز عالی شد دخترداییم زنگ زد گفت اگر شبکه من و تو 1 دارید امشب حتما ببینید خیلی قشنگه منم گفتم اگه بی پارازیت باشه میبینم بعد فکر کنید من بی خبر از همه جا دیدم تو قسمت فسقلی ها عکس پرهام جوجو منو نشون داد ومن و پرهام کلی ذوق زده شدیم و کلی حال کردیم حالا اگه دوست داشتید تکرارشو ببینید تا پرهامی منو ببینید دکتر کپی دوست داریم ممنون آخه پرهام عاشق  دکتر کپی هستش و مخصوصا آهنگ موز موز که دکتر کپی خونده خیلی دوست داره و کلی قر میده و باهاش میرقصه و اما یک تشکر مخصوص از سحر جون(دختر دایی مامان) که اتفاقا پرهام باهاش ...
20 دی 1392

عکس ها و مطلبهای جامونده این چند روز

سلام به همه ی دوستای عزیزم این چند روز پست نزاشتم چند تا دلیل داشت هم یکمی بی حوصله بودم و هم مشغول مهمونی رفتن آخه عموی بابا امین 10/3 رفت کربلا و ما شب قبلش رفتیم خونه عمو تا باهاش خداحافظی کنیم که متوجه شدیم تولد بهزاد هست و مامانش براش کیک گرفته خلاصه تولد و تولد بازی که شما عاشق مراسمشی انجام شد و 12 اومدیم خونه (عکسا در ادامه مطلب هست)و جمعه هم رفتیم آش پشت پا خوردیم که صبحش حال جوجوم بد شد که تو پست قبل توضیح دادم و بعد روز دوشنبه عمو علی با پسرش اینا اومدن خونه مامان فاطمه آخه قرار بود عموجعفر سه شنبه بیاد که شد چهارشنبه و ما دوشنبه شام رفتیم بالا خونه مامانی 2تا از عموهای باباییت هم با خانواده بودن خیلی خوش گذشت و چون شب تولد باب...
19 دی 1392

روزهای گذشته ما..............

سلام به همه ی دوستای گلم تقریبا بیست روزی هست که پست جدید نزاشتم و از احوالات و شیطونی های پسر طلام ننوشتم که چندتا دلیل داشته اول اینکه پارسا حال ندار بود و باید مرتب اسپری مصرف میکرد و دوم آزمون دانش آموزان ممتاز که برای انتخاب در المپیاد برگزار میشد و پارسا باید شرکت میکردو سوم بی حالی و کسالت خودم (در واقع اصلا حوصله نوشتن نداشتن و تنبل شده بودم ) و مهمتر از همه بافتنی بله دلیل اصلی بافتنی بود راستش ما امسال شب چله پیشواز رفتیم و پنج شنبه همه فامیل منزل دایی کوچیکه خودم جمع بودیم یعنی دعوت داشتیم و جاتون خالی زنداییمون چه تدارکاتی دیده بود خلاصه خیلی خوش گذشت عید امسال بود که همین زندایی کوچیکه(بهاره جون)به من 2تا کاموا داد و گفت یه س...
8 دی 1392

اختصاصی ستاره جونم

تقدیم به خاله ستاره مهربون خاله ستاره گفتی میای بهمون سر میزنی برای همین یه پست اختصاصی برات گذاشتم تا بدونی ما به یادتیم حالا بدوبدو برو ادامه مطلب ببین چه خبره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ خاله جون راهمون دوره اما دلامون نزدیک چون خیلی مهربونی برات یه تولد گرفتم تا یادگاری از من داشته باشی و بدونی من چقدر عاشقتم و از تمام دوستای وبت هم دعوت کردم تا بیان تولدت و نظراشونو برات بزارن                 تولد تولد تولدت مبارک مبارک مبارک تولدت مبارک بیا شمع هارو فوت کن که صدسال زنده باشی   در جشن تولدت عزیزم همه انگشترن...
7 دی 1392

غیبت ما و مریضی پرهام و اتفاق تلخ برای آوا جونی

سلام به همه‌ی دوستانی گلم   تاخیر و غیبت چند روزه ما چند دلیل داشت اول و مهمتر از همه سرماخوردگی پرهام که هنوزم خوب نشده با این که دوبار دکتر بردمش اما انتی بیوتیک لازم نداشته و دلیل اصلی آلودگی هوای تهران هست که سرفه های شدیدی میکنه و دون اینکه آقای همسر به اشتباه تتلفن زدن به برق که در نتیجه مودم سوخت اما شانسی تلفن نسوخت به خاطر این اشتباه 120 تومن تو خرج افتاد تا دیگه حواسش جمع کنه خلاصه اندر احوالات این روزهای من فقط تحمل نق زدنها و بهونه گفتنهای آقا پرهام بوده و البته سخت مشغول بافتنی بافتن هم بودم که بعدا عکساشو بیزارم تا ببینید چه کردم الان که دارم این پستو می‌نویسم همه در خواب نازن من اومدم یه سری بزنم ببینم چه...
19 آذر 1392

پارسا جونم حالش بده

سلام دوستای خوبم مریضی پرهام کم بود آقا پارسا هم امروز رفتند تو حمله آسم (آخه پارسا اسم آلرژی داره و به هوای سرد و آلوده حساسیت شدیدی داره)و از شانس من امروز که هوا اینقدر آلوده بوده پارسا یادش میره ماسک بزنه و زنگ ورزش بدون ماسک ورزش میکنه نتیجه هم این میشه که اومد خونه از شدت سرفه داشت خفه میشد منم سریع اسپری سالبوتامول شروع کردم و از هر 15 دقیقه 2 پاف تا رسید به هر نیم ساعت دیدم خیلی اوضاعش وخیمه زنگ زدم به دکترش گفت3 تا قرص پردنیزلون 5 باهم بخوره و تا ساعت8 اسپری ادامه بده اگه خوب نشد بیارین دستور بستری بدم خلاصه حالی داشتم من داشتم دیوونه میشدم ساعت 8 دیدم بهتر نشده و تو هر ساعت تقریبا40 تا سرفه داره رفتیم دکتر که آآقای دکتر فرمودن اگر ...
19 آذر 1392