پرهامپرهام، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 13 روز سن داره

من و داداشم

غیبت ما و مریضی پرهام و اتفاق تلخ برای آوا جونی

1392/9/19 2:18
نویسنده : مامان شهره
631 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به همه‌ی دوستانی گلم  

تاخیر و غیبت چند روزه ما چند دلیل داشت اول و مهمتر از همه سرماخوردگی پرهام که هنوزم خوب نشده با این که دوبار دکتر بردمش اما انتی بیوتیک لازم نداشته و دلیل اصلی آلودگی هوای تهران هست که سرفه های شدیدی میکنه و دون اینکه آقای همسر به اشتباه تتلفن زدن به برق که در نتیجه مودم سوخت اما شانسی تلفن نسوخت به خاطر این اشتباه 120 تومن تو خرج افتاد تا دیگه حواسش جمع کنه خلاصه اندر احوالات این روزهای من فقط تحمل نق زدنها و بهونه گفتنهای آقا پرهام بوده و البته سخت مشغول بافتنی بافتن هم بودم که بعدا عکساشو بیزارم تا ببینید چه کردم الان که دارم این پستو می‌نویسم همه در خواب نازن من اومدم یه سری بزنم ببینم چه خبرهایی هست مثل همیشه اول صفحه دوست خوبم ستاره باز کردم که با دیدن پست دعا برای شفای آوا  کم مونده بود جیغ بزنم سریع خوندم و رفتم تو صفحه لی لی جونم که دیدم وای خدای بزرگ چقدر به آوا تپلی و ناز و دوست داشتنی من رحم کرده واقعا میگم گریه نداشت تا آخر مطلبهارو بخونم حتی نتونستم نظر بزارم فقط تند تند می‌گفتم خدایا شکرت که آوای ما سالم خدا به دل لی لی خیلی رحم کرد همین جا به دوست خوبم میگم خیلی ناراحتم که نمیتونستم بیام نت تا حداقل تو این روزهای بحرانی و سخت کنارت باشم خیلی بد شد لی لی جون ،چون خونه های ما بهمه خیلی نزدیکه خلاصه ببخش دوست خوبم امیدوارم دیگه اصلا با یه همچین شرایطی روبرو نشی و دیگه از این اتفاقا برای ناز دختر ما پیش نیاد روی گل آوای ناز منو ببوس و بدون تو هر شرایطی به کمک نیاز داشته باشی ما پشتیبانت هستیم

 

پی نوشت:معذرت میخوام از همه ی دوستای گلم وقتی پست اتفاقی که برای آوا افتاده بود خوندم دیگه حوصله این که نظراتمم بخونم، نداشتم و اعصابم بهم ریخت وقتی نتونستم به وب بقیه دوستام سر بزنم حتی دل و دماغ اینکه برای مامان آوا هم نظر بزارمو نداشتم کلا اعصابم بهم ریخت 

 

پی نوشت2:چون میدونم لی لی جونیم بهم سر میزنه تو این پست براش نوشتم تا ایشاالله سر فرصت و باحوصله میام پیش همتون باز هم ممنون خدای بزرگ که مواظب آوا کوچولوی ما بودی شکرت ای رحمان و رحیم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

مامان لي لي
18 آذر 92 8:03
خلوت زندگي ام را به تو تقديم ميكنم كه خلوت خودت را به من داده اي........ تنهايي خودم را به تو ميدهم چون قسمتي از تنهايي خودت را به من داده اي.....
مامان لي لي
18 آذر 92 8:04
سلام انشالله پرهام هرچي زودتر خوب ميشه.... شهره سه روزه افتضاح و گذروندم اما واقعاً بچه ها سنگ تموم گذاشتن 😘
مامان شهره
پاسخ
قربونت مرسی عزیزم میدونم چی کشیدی ببخشید من نبودم تو این روزا همراهیت کنم آوا گلی ببوس دست همه دوستای گلت درد نکنه
مامان ستاره
19 آذر 92 1:54
سلام عزیزم ... خوبی .. عزیزم تو این مدت خیلی شرمنده کردی منو ... ... شهره جون من اومدم تا ازت خدا حافظی کنم چون دیگه نمی خوام به وبلاگ نویسیم ادامه بدم وبلاگمو حذف نمی کنم ولی دیگه پست هم نمی خوام بزارم ... چقدر به خودم بابت نی نی امیدواری بدم شاید بگی هر چی خدا بخواد درسته عزیزم ولی تا کسی جای من نباشه نمی تونه این خلا رو احساس کنه ... میام و به وبلاگاتون سر می زنم ولی دیگه چیزی نمی نویسم تا زمانی که نی نی بیاد تو دلم و بیام خبر خوش بزارم ... عزیز دلم حالم خوبه شاد شاد هستم فقط نمی خوام دیگه پست بزارم. از اینکه تو این مدت دوستای خوب و گل و مهربونی مث شما ها پیدا کردم خدا رو شکر می کنم بازم می گم میام سر می زنم ولی پست نمی زارم پس به خاط اینکه شرمنده محبتهاتون نشم و دلگیر نشید ازم دیگه برام نظر نزارید چون جواب نمی دم عزیزم فقط خودم میام به وبلاگ های شما و براتون نظر می زارم ... خیلی خیلی خیلی دوستتون دارم ... اگه بدی از من دیدی حلالم کن عزیزم بوسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسس
مامان شهره
پاسخ
وای نگو ستاره جونم مگه من چند تا دوست خوب مثل ستاره جونم دارم اگه این کارو بکنی منم باهات قهر میکنم