خوابیدن پر دردسر
روز دوشنبه خیلی مامانی اذیت کردی تا بخوابی اصلا از صبح بهونه میگرفتی منم بهت قول دادم که پسر خوبی باشی و بخوابی میریم بیرون و برات دلستر میخرم اما بازم شیطونیاتو ادامه دادی و فقط دوست داشتیوووواز این بازیها بکنی و اصلا دوست نداشتی بخوابی و اینقدر خونه بهم ریختی برای بازیت و منم ساکت نگاهت میکردم تا ببینم کی خسته میشی که فهمیدم زهی خیال باطل شما خسته بشو نیستی و به زور متوسل شدم تابالاخره برد و اما خونه و زندگی مامان و همینطور اتاقتون دیدنی بود پس لطفا برای دیدن عکسها به ادامه مطلب برید
قربون مهربونیت که به آقا گاو بالشت دادیو در اینجا بالاخره لالا کردی اما وضع اتاقتو ببینو باز داستان همیشگی بغل کردن وسایل و اینبار داشتی با موبایل شماره میگرفتی و میخواستی تو خواب اینجا دیگه بیهوش شدی خوابهای زیبا و خوب ببینی پسرم عاشقتم با تموم شیطونیهات
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی