عکس های آبله مرغون وحشتناک داداشیم پارسا
سلام به همه این روزها مامانی مشغول کارای اثاث کشی مامانجونی بوده و همچنان هست آخه کار که تمومی نداره اما امشب تصمیم گرفتم یه سری بیام اینجا و عکسهایی بزارم که شاید خوشایند نباشه ولی دیدنش خالی از لطف نیست این عکسهای داداشی شماست که اینجا تقریبا همسن شماست (2سال و اندی) اون موقع داداشی یه آبله مرغون سخت و عجیبی گرفته بود که حساسترین جای بدنش هم مورد حمله دونه ها بود بدنش خیلی میخارید و مدام گریه میکرد چون داداشی اگزما(خشکی پوست)هم داشت خیلی اذیت میشد اما خدارو شکر جاهاش رو بدنش نموند البته با مراقبتهای فراوون من و مامانجون که اون دوره خواب شب هم بهمون حروم شده بود چون تا غافل میشدیم خودتو میخاروندی مدام رو پای من یا مامانجون بودی خیلیها از جمله عسل و غزل(دخترهای خاله شیوا) نازنین(دختر عمت) اومدن پیش داداشی تا سبکتر بگیرن شما خودت از صنم دختر خاله شیرین گرفتی جالبه نگار خواهرش هر چقدر بهش چسبید تا بگیره و یک هفته مدرسه نره اما نشد بگیره که نشد ولی عسل از شما گرفت بعدم غزل ازش گرفت و از همه بدتر دختر دایی فرهاد(شیرین)بود که خیلی میترسید بگیره که دست بر قضا گرفت البته دونه های زده شده بدنش از 10 تا هم کمتر بود اما مال شما فاجعه بود حالا به ادامه مطلب برید تا آبله مرغون عجیب و سخت داداشی منو ببینید