پرهامپرهام، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 12 روز سن داره

من و داداشم

لغت نامه 2سالگی پرهام

بابا=امین جون   عمو معین= اوایل بین بعد کم کم بویین الانم مویین نوشابه=آبو   پارسا=اوایل دادا بعد داداش الانم آرسا بستنی=ببستی  پیتزا= پیزا نگار= ایگار عسل=عدلی   بیوک=بویوک انگری بردز=انگیدی بی پارک=پاک  سرسره=سسره  خاله شیرین=اوایل آجی جون الانم شینین خاله شیوا(بس که پرهام کوچولو بود پیشش میموند تا من کارامو برسم اوایل بهش میگفت مامانی الان=آجی جون بهاره(دختر همسایمونه)=بوالا پول=دون شب بخیر=شب شب بوس=موس یکی=ایکی دوست دارم=دوست بلی /دوست ندارم=دوست نه بله=بلی عاشقتم=اشتم عزیزم=عجیجم پراید=پداید محمد سبحان=ممدجان جان حمام=اموم چوب شور=دوب دور ماشین=ان ان  وپسرم عاشق آب بازی هستی از خوابیدن بدت ...
30 مرداد 1392

آب بازی در میدان هفت حوض نارمک 92/5/29

امروز92/5/29 پسرای نازمو بردم میدون هفت حوض نارمک آب بازی کردند بعد هم جاتون خالی پیتزاو بستنی وکلی عشق وحال چندتا عکس هم گرفتم که میزارم آقا پارسا انقدر مشغول آب بازی بود گه به جز یدونه عکس دیگه افتخار ندادن ازشون عکس بگیرم ...
30 مرداد 1392

6ماهه اول زندگی من

دوست جونیام مامانم همت کرده عکسای نوزادی  منو ازبدو تولد تا 6ماهگیو در ادامه مطلب براتون گذاشته دیدن و عنوان نوشتن اونا البته بعضیهاشون واسه مامانم سخت بود چون یادآور خاطرات تلخش بود که با دیدنشون شایدشما هم ناراحت بشین امابدلیل اینکه دوست داشت همه احوالات من ثبت کنه مجبور شد این سختی تحمل کنه(مرسی مامانی )حالا دیدن عکسام خالی از لطف نیست فقط خوشتون اومد نظر یادتون نره ماشالا هم فراموش نشه                           ...
30 مرداد 1392

صحبت آغازین

من پرهام 2سال و3ماهه هستم ویک داداش دارم به اسم پارسا 8ساله مامان من تصمیم گرفته کمی از احوالات و شیطونی های ما دوتا گل پسراشو اینجا بنویسه تا یادگاری بمونه البته یکم دیر به این فکر افتاده اما مامانجونم ناراحت نباش ما دائما در حال شیطنت و خلق کارای جدید هستیم و تورا دراین راه تنها نمیزاریم امیدوارم دوستای جدیدی پیدا کنیم. با تشکر ...
28 مرداد 1392