پرهامپرهام، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 12 روز سن داره

من و داداشم

هیئت رفتن پرهامی

1392/8/24 14:41
نویسنده : مامان شهره
733 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به همه ی مامانای مهربون  امیدوارم عزاداریهاتون مورد قبول درگاه حق قرار گرفته باشه من با پرهامی هر شب هیئت بودیم و تا دیر وقت بیرون بودیم آخه هیئت خونه خاله بهاره اینا بود که همسایه دیوار به دیوار ما هستن و آقا پرهام عاشقشه برای همین تا دیر وقت میموند خونه خاله بهاره و بازی میکرد نمونش دیشب ساعت سه اومدیم خونه البته خود پرهام که هیچ وقت دلش نمیخواد بیاد خونه منو بغل کرده بود میگفت مامانی بریم خونه حالا ایشالا یکمی زندگیمون رو روال بیفته تند تند میام و وب پرهامی آپ میکنم فعلا تا بعد..............یه عکس تو ادامه مطلب میزارم ببینید خیلی بامزه هست

پرهام اون روز خیلی بهونه میگرفت منم کمی بهش پفک دادم تا بهونه گیری نکنه آخه من اصلا پفک و چیبس نمیخرم براشون چون حساسیت دارن بعد دیدم پرهام ساکته یکدفعه یه صدایی اومد من دقیقا کنار تخت پشت کامپیوتر و تو وب بودم دیدم از خستگی پفک به دست هنوز یه دونه نخورده خوابش برده و افتاده از حالت نشسته یعنی توی این 2سال و شش ماه اولین باری بود که با چشم میدیدم پرهام بیهوش شده اونم باور کنید در عرض 3دقیقه ظرف پفکشم کنارشه

اینم خواب آقا کوچولوی من که البته من نزاشتم بخوابه زودی بیدارش کردم کلی آب زدم صورتش تا بیدار بشه چون ساعت 8:10 بود و اگه میخوابید شب بیداری داشتم و منو اذیت میکرد بعدم فرستادمش بالا خونه مامان فاطمه تا بازی کنه و خواب از سرش بپره  اما شب پسملم ساعت 10 راحت خوابید تا صبح ساعت 7 بیدار شد و شیطونیها آغاز شد

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (26)

negar
24 آبان 92 16:49
فدات شم فرشته ی ناز من...... چقدر ناز خوابیدی عشششششقممممم......... دلم برات یهههههههههه ذره شده تا بچلونمت....
مامان شهره
پاسخ
مرسی خاله مهربون یادت نره ماچین(ماشین) برام بخری
مامان لي لي
24 آبان 92 18:02
اي جان عزيز دلم بخورمت ناز پسرم با اون خوابيدنت، مارم دعا كردي تو هيئت خاله جون😘😘😘
مامان شهره
پاسخ
خاله جون مگه میشه شما از یادم بری شما جزو نفرات اول مایی میخوایمت خاله جون یه دونه ای
negar
24 آبان 92 18:35
شما جون بخواه نففففففففففففففس نگار............... ماچینم میخرم.............
مامان شهره
پاسخ
مییییییییییییسییییییی ایگار جونم
مامان ستاره
24 آبان 92 21:56
سلام عزیزم ... بیا عکس دامادم و ببین یه عکس واضح رو ، رو اولش گذاشتم .... راستی عزیزم من برای جبران کاری انجام نمی دم برای اینکه دوستتون دارم و عاشق بچه هام عزیزم .دیگه این حرفو نزن ناراحت می شم گلم .. دامادم و ببوس گلم ... اصلانم قابل پسمل گلتو نداره عزیزم
مامان شهره
پاسخ
خاله جون تو مرام ما نیست کسی بهمون محبت بکنه ما بدون جبران بزاریم خیلی خیلی خیلی میخوایمت ستاره جون از خدا میخوام به حق همین شبای عزیز الساعه الساعه حاجت قلبیتو حاجت روا کنه و آرزوی قلبیتو برآورده کنه آمین
مامان ستاره
24 آبان 92 23:49
مرسی عزیزم ... بهم نگفته بودی پسرت نامزد داره ... چرا نه واقعا چرا آخه تو روز روشن داماد می دزدن .. بهشون بگو دامادمو پس بدن
مامان شهره
پاسخ
خاله جونم دعوا نکنید هرکی ویلا داره ماشین سواری داره دختر خوشگل داره من دومادش میشمشوخی کردم ستاره جون خاله نگار هنوز ازدواج نکرده پس تو یه امتیاز بیشتر از اون داریبعدم علم ثابت کرده ازدواج فامیلی خوب نیست بلکهپس شد 2امتیاز خاله نگار نخور نباشازدواج کن تا امتیاز بگیریایگار جونمنباشی چون من میکنم دوستون دارم هم خاله ستاره جونمو هم خاله نگار جونموبرای دوتاییتون
مامان لي لي
25 آبان 92 22:35
ببخشيد دير اومدم عزيز دلم شما عزيز دل مني سرعتم پايينه 😭😭😭 خصوصي برات گذاشتم
مامان شهره
پاسخ
قربونت عزیزمی
مامان لي لي
25 آبان 92 22:37
ببخش تو خواهر مني اما كامنت ها زياده اوام اذيت ميكنه در عين حال چندتا كارو با هم انجام ميدم به هرحال ببخش دير اومدم😘😘😘
مامان شهره
پاسخ
قربونت خواهش میکنم عزیزم نگو تورو خدا اذیت عزیزم جیگر خالشه نفسه منه ماچ یادت نره مامانی اونم هزارتا
مثل هیچکس
25 آبان 92 23:01
عزیزم تو رو خدا ببین چه ناز خوابیده
مامان شهره
پاسخ
قربونت چطوری خانمی کم پیدایی
مامان لي لي
25 آبان 92 23:34
خصوصي🌸🌸
مامان لي لي
26 آبان 92 2:28
خصوصي🌺
مامان لي لي
26 آبان 92 3:25
کاش باران میدانست گنجشک لباسی برای عوض کردن ندارد.....
مامان لي لي
26 آبان 92 10:10
چندين عدد خصوصي🍀
مثل هیچکس
26 آبان 92 10:40
عزیزم نتیجه مسابقه چی شد مقام آورد داداشی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟/
مامان شهره
پاسخ
داداشی مقام نیاورد یعنی راستش دو روز قبل از مسابقات تو مدرسه یکی از بچه ها هلش داده بود و زیر لبش پاره شده بودو بخیه میخواست اما من به خاطر جاش که میمونه نزاشتم بخیه بشه و فقط چسب مخصوص بخیه زدند و بچم میترسید حمله کنه لبش دوباره درد بگیره و خون بیفته برای همین بیشتر دفاع کرد اما اشکالی نداره مهم این بود که شرکت کرد وتجربه بدست آورد
مثل هیچکس
26 آبان 92 10:40
چه مقام بیاره چه نیاره بازم دوستش داریم وبراش آرزوی موفقیت میکنیم .
مامان شهره
پاسخ
مرسی خاله جون ما هم دوستون داریم
مامان لي لي
26 آبان 92 19:23
سلام خواهر كنجكاوم بيا خصوصي
مامان لي لي
26 آبان 92 19:52
شهره جان با گوشي نيني گپ افتضاحه😭😭
مامان لي لي
26 آبان 92 20:03
خصوصي داري زياد خواهري🌺🌺🌺
مامان لي لي
26 آبان 92 23:10
نه خواهر اوا خوبه اما مارمولك اومده خونمون
مامان شهره
پاسخ
ای وای من
مامان لي لي
26 آبان 92 23:10
كاش سوسك بود أصلا سابقه نداره مارمولكه
مامان شهره
پاسخ
وای لی لی جونم سعی کن بتونی بکشیش و حتما هم مطمئن شو که مرده چون خیلی خطرناکهخصوصا که بچه کوچیک داری
مامان لي لي
27 آبان 92 2:45
خصوصي🌺🌺
مامان تنها
27 آبان 92 14:27
لینک شدی گلم اگه عکس پسراتو میزاشتی برات قالب میساختم
مامان شهره
پاسخ
مامانی پسرام که عکس دارند
مامان لي لي
27 آبان 92 15:43
ديشب مارمولكه پيدا نشد و من از ترس رو ميز نهار خوري خوابيدم با اوا خيلي استرس داشتم تنها جاي دور به دستشويي بود واقعا ده دقيقه هم با ارامش چشمام و نبستم به پرستار اوا هم سفارش كردم مواظب باشه و اگه ديدش هرجور شده بكشتش😭😭😭😭
مامان شهره
پاسخ
آخی جیگرتو برم خواهر انقدر شجاعی
مامان لي لي
27 آبان 92 18:25
چه آسان تماشاگر سبقت ثانیه هاییم و به عبورشان میخندیم،... چه آسان لحظه ها را به کام هم تلخ میکنیم و چه ارزان به اخمی میفروشیم لذت باهم بودن را، چه زود دیر میشود و نمیدانیم فردا می آيد و شاید ما نباشیم...
مامان شهره
پاسخ
عاشقتم با این ادبیات زیبات
مامان دنی گلی
28 آبان 92 13:31
چه معصومانه خوابیدی........... عزیزم عزاداریتون قبول باشد.
مامان شهره
پاسخ
ممنون عزیزم از شما هم همینطور خوش گذشت؟
مامان لي لي
28 آبان 92 19:10
نردبان دلم شکستہ است میشود براے من کمے دعا کنے یا اگر خدا اجازہ میدھد کمے بہ جاے من خدا خدا کنے راستش دلم مثل یک نماز بین راہ خستہ و شکستہ است میشود براے بیقرارے دلم سفارشے دعا کنے
مامان شهره
پاسخ
امیدوارم خدابرایت در این شب عزیز بهترینهارو رقم بزنه
رها
8 دی 92 16:56
ماشا... چه قدم خوشگل خوابیده ناز بمونی همیشه عزیزم
مامان شهره
پاسخ
قربونت عزیزم